چرا احساساتی که تجربه میکنید هرگز حقیقت ندارند ؟
اگر از دیدن تصویر بالا حس بدی پیدا کرده اید، باید اول از همه گفت که این تصویر، یک دروغ است ! حقیقت این است که هیچ چیز دردناکی وجود ندارد و میخ در دست شعبده باز فرو نرفته است. حال آنکه شعبده باز، این قدرت را داشته که واقعیتی که تجربه میکنید را تغییر دهد و پرسپکتیو و پنجره ای را برای شما به نمایش گذارد که در آن همه چیز دردناک است. این، کاریست که اکثریت افراد با زندگی خود میکنند و حسهای منفی بیشتری را در زندگی خود تولید میکنند.
وقتی درد را تجربه میکنید، لزوما به این معنا نیست که همه چیز در زندگی شما دردناک است، بلکه بدین معناست : “شما زندگی را طوری به خود نشان داده اید که در این طرز نگرش، همه چیز دردناک بنظر میرسد!”
در قلمرو قدرت نامحدود هستید و به همین علت باید همواره با نابترین مطالب در زمینه روانشناسی و رشد شخصیتی مواجه شوید. در این مقاله قصد داریم به بررسی این مساله بپردازیم که اولا احساساتی که تجربه میکنید، چه ماهیتی دارند و ثانیا، آیا ممکن است یک انسان، همواره و بدون توجه به اینکه چه اتفاقی می افتد، پر انرژی و دارای احساسات خارق العاده باشد ؟!
این مقاله یکی از مقالات بسیار عمیق و ارزشمند است و به شما توصیه میکنیم که حتما آنرا به دقت مطالعه کنید.
دنیا را بهتر بشناسید
یکی از عجایب این جهان این است که هرچند دارای یک حقیقت و و هستی ثابت است(یعنی به همان شکل که هست، وجود دارد)، اما همین وجود ثابت میتواند به هزاران روش مختلف تفسیر و دیده شود. برای یک رویداد ثابت و مشخص، هزاران پرسپکتیو یا پنجره ی نگاه وجود دارد و درواقع یک رویداد ثابت را به هزاران شیوه مختلف میتوان دید که هر کدام از این پنجره ها، احساسات متناظر را به شما خواهند داد.
یک لیوان که تا نیمه پر از آب است بصورت همزمان، یک لیوان که تا نیمه پر از خالی است نیز هست. اینکه واقعیت را چگونه مینگرید، در ماهیت وقایع تغییری ایجاد نخواهد کرد اما مستقیما بر روی احساساتی که از درون تجربه میکنید، تاثیر خواهد گذاشت.
همه ی احساسات و پنجره ها(پرسپکتیو ها) دروغ هستند
همانطور که گفتیم، ماهیت دنیا ثابت است، اما از هر رویداد ثابت آن میتوان هزاران حس مختلف بیرون کشید و میتوان آنرا به هزاران شکل نگاه کرد. هر یک از این نوع نگرش ها را پرسپکتیو یا یک پنجره مینامیم. انسانها معمولا در مسیر بزرگ شدن خود از کودکی تا بزرگسالی، از خانواده، اطرافیان یا دوستان این نحوه نگرشها را دریافت کرده و روی ذهن خود نصب میکنند. همچنین، برخی نحوه نگرش ها نسبت به دنیا، ساده تر اند و اولین چیزی هستند که به ذهن همه افراد میرسند به همین علت رایج ترند. به عنوان مثال وقتی یکی از عزیزان یک شخص فوت میکند، یک انتخاب و پرسپکتیو بسیار در دسترس و ساده این است که همه دنیا را فانی و سیاه نگاه کند.
هر طور که به دنیا نگاه کنید، حس متناظر با آن را دریافت خواهید کرد، حال آنکه ماهیت دنیا و رویدادهای آن همواره ثابت است. چیزی که اکنون میخواهیم به شما بگوییم این است که بدون توجه به اینکه در حال حاضر حس خوبی دارید یا حس بدی دارید، بدون توجه به اینکه اکنون دنیا را زیبا میبینید یا آن را زشت میبینید، باید گفت پرسپکتیو و پنجره فعلی شما یک دروغ است. دروغ، نه به معنای منفی آن، بلکه به این معنا که دقیقا همان چیزی که مثلا در حال حاضر از نگاه شما زیباست، میتواند از پرسپکتیو های دیگر، بسیار زشت دیده شود. دقیقا همین زندگی که آنرا مانند یک جهنم توصیف میکنید، از پنجره ای دیگر، بسیار زیبا و فوق العاده است ! این مساله نکات مهمی را به ما میرساند :
- احساساتی که تجربه میکنید را جدی نگیرید ! زیرا پرسپکتیوهای دیگری(نحوه نگرشهای دیگری) نیز وجود دارند که در آن پرسپکتیوها، همه چیز کاملا متفاوت است.
- وقتی احساسی را تجربه میکنید، جای باور کردن آن، بهتر است بررسی کنید و دقیقا متوجه شوید که از چه پنجره ای به حقیقت زندگی خود نگاه کرده اید. پنجره ای که از آن به زندگی خود مینگرید، حس نهایی شما را رقم خواهد زد. در حقیقت هر پرسپکتیوی که از جهان اطراف به خود نشان دهید، حس نهایی شما را رقم خواهد زد.
- باید ذهن خود را عادت دهید تا همواره از پنجره های بسیار خاص و ویژه به دنیا نگاه کند. و این چیزی است که جامعه و خانواده و دوستان به ذهن شما یاد نداده اند. شما باید ذهنتان را عادت دهید تا همواره از پنجره های ویژه به زندگی نگاه کرده و بتوانید همواره پر از احساسات خارق العاده باشید.
- هر پنجره ای را که انتخاب کنید، رویدادها و مسائل متناظر با آن جذب زندگی شما خواهد شد. وقتی از دید یک پلیس به جهان نگاه کنید، دنیا پر از جرم است حال آنکه چه بسا یک فرد انسان دوست، دنیا را پر از عشق و صلح و صفا ببیند.حال آنکه ماهیت دنیا ثابت است.
- حقیقت زندگی، ثابت است و هرگز نخواهید توانست آنرا درک کنید. انسانها طوری ساخته شده اند که محکوم به این هستند که همواره درک خود از دنیای اطراف را تجربه کنند نه حقیقت آنرا(مگر اینکه برای افزایش سطح هوشیاری خود تلاش کنند). و این محدودیت ذهن انسان است. با این وجود، این شما هستید که میتوانید واقعیت محدودیکه از زندگی خود تجربه میکنید را تغییر دهید. وقتی یک شعبده باز ترفندی را انجام میدهد، واقعیت از دید تماشاگران این است که واقعا انگشت شعبده باز قطع شده است و حاضرند سر آنچه دیدند، قسم بخورند. اما حقیقت، این است که هیچ انگشتی قطع نشده است ! بلکه شعبده باز، واقعیت تماشاگران را تغییر داده است تا در پرسپکتیو آنها، انگشت شعبده باز قطع شده بنظر برسد ! پس وقت آن است که شما، خود شعبده باز زندگیتان شوید و واقعیتی که از جهان اطراف میبینید و درک میکنید را تغییر دهید.
- اگر درد میکشید علت این نیست که لزوما چیز دردناکی وجود دارد. بلکه نحوه نگرش شماست که چیزهای مختلف را دردناک نشان میدهد. به عکس ابتدای این مقاله دقت کنید. شعبده باز هیچ دردی را تجربه نمیکند ! اما پرسپکتیوی را به شما نشان داده است که برای شما دردناک است !
وقت آن است هنر نگاه کردن از بهترین پرسپکتیو ها را یاد بگیرید !
هرچند این مساله چیزی است که تاکنون کسی آنرا به شما یاد نداده است، اما اگر یادبگیرید همواره از پنجره های مثبت و منحصر بفرد به دنیا بنگرید، متوجه خواهید شد که امکان ندارد حتی یک ثانیه حس بدی داشته باشید !
قبل از هرچیز، باید پذیرفت که در بعضی شرایط، یافتن پنجره ای خاص و منحصر به فرد که به شما انرژی میدهد، ممکن است سخت باشد. اما خبر خوب این است که آن پنجره همواره وجود دارد و شما کم کم ذهن خود را عادت خواهید داد که تحت هر شرایطی آن پنجره را پیدا کند. و نگاه کردن از آن پنجره باعث خواهد شد که سرشار از انرژی شوید.
بسیار عجیب است که وقتی از پنجره ها و پرسپکتیو های ویژه و مثبتی به جهان مینگرید، گویی همه چیز عوض میشود و حتی همان رخدادهایی که اسمشان را خوش شانسی میگذارید، در زندگی شما بیشتر میشوند. اگر شما بتوانید همواره از پرسپکتیو های منحصر بفرد و بینظیر به زندگی خود بنگرید، خواهید دید که همه چیز فوق العاده شده است.
چشمهای خود را عادت دهید که همواره بهترین پرسپکتیو ها را انتخاب کند. اگر این کار را انجام دهید، 24 ساعته و در 7 روز هفته، فقط حسهای خارق العاده را خواهید داشت و بدون توجه به اینکه چه چیزی رخ میدهد، حسهای بینظیر را تجربه خواهید کرد.