شکست وجود ندارد، بلکه فقط بازخورد وجود دارد ! چطور موفقیت خود را تضمین کنید ؟
……نفر اول، به در بسته ایی رسید. بسیار عجله داشت و در دانشگاه نیز بسته بود. آخرین مهلت برای ثبت نام در دانشگاه بود و اگر نمیرسید، هیچ راه جبرانی وجود نداشت ! او به سرعت در را بسمت داخل فشار داد، اما باز نشد. چند لحظه صبر کرد و این بار در را بسمت خود کشید اما در باز نشد ! صبر کرد و فکر کرد. به یکباره دکمه کوچکی را در گوشه در دید ! او اینبار در را به سمت درون فشار داد و بصورت همزمان دکمه را نیز فشار داد و اینبار در باز شد ! سپس به سرعت وارد شد و ثبت نامش را کامل کرد ! لحظاتی بعد، نفر دوم، که دوست نفر اول بود رسید. او سعی کرد در را فشار دهد و سپس تلاش کرد که در را بسمت خود بکشد اما در باز نشد ! به همین علت، نشست و گریه کرد ! او باور کرد که ثبت نام را از دست داده است…………..
بله گریه ! آن فقط یک در بود ! اما علت گریه او، باز نشدن در نبود ! بلکه نگرشی بود که نفر دوم، نسبت به شکستهایش در باز کردن در داشت !
وقتی در رسیدن به خواسته خود شکست میخورید، چه میکنید ؟
ممکن است از گریه ی نفر دوم در داستان بالا، بسیار شگفت زده شده باشید، اما خبر بد این است که همه ما، در بسیاری از مواقع، مانند نفر دوم عمل میکنیم !
آخرین باری که در آزمون خود شکست خوردید، چه کردید ؟
آخرین واکنش شما نسبت به پذیرفته نشدن توسط عشقتان چه بود ؟
هربار که شکست میخورید، چه حسی دارید ؟
آیا افسرده میشوید ؟ آیا دوباره در زمانی دیگر تلاش میکنید و سپس امید خود را از دست میدهید ؟
بسیاری از مردم، پس ازشکست اول، تماما نابود میشوند ! برخی از آنها دوباره تلاش میکنند و سپس امید خود را از دست میدهند و حس بیچارگی و درماندگی در آنها به وجود می آید.
تنها تفاوت میان افرادی که تلاش خود را تا رسیدن به خواسته خود ادامه میدهند و آنهایی که شکست میخورند، تفاوت دیدگاه آنها نسبت به شکست است ! گروه اول فکر میکنند که شکست خوردن، تنها یک بازخورد است که به آنها اطلاعات بیشتری درباره راه صحیح موفقیت میدهد، حال آنکه گروه دوم، شکست را بعنوان یک جاده کاملا مسدود در نظر میگیرند و همانجا متوقف میشوند.
زمانی که نفر اول در قصه ی ابتدای این مقاله، نتوانست در را باز کند، به سادگی متوجه شد که باید راههای دیگری را امتحان کند. وقتی دوباره شکست خورد، مجددا راه دیگری را تلاش کرد تا نهایتا توانست با استفاده از دکمه موجود روی در، آنرا باز کند.
اما نفر دوم، دو بار تلاش کرد و سپس این دو شکست را ، به عنوان این در نظر گرفت که در باز نمیشود ! اما حقیقت این بود که او فقط باید روش دیگری را امتحان میکرد !
شکست وجود ندارد، بلکه فقط بازخورد وجود دارد
یکی از پیشفرضهای اصلی علم NLP (برنامه ریزی عصبی کلامی) این است :
هیچ شکستی وجود ندارد، بلکه فقط بازخورد وجود دارد !
این موضوع بدین معناست که تلاشهای منجر شده به شکست، روشهایی برای رسیدن به موفقیت هستند، نه نشان از یک راه مسدود ! زمانی که توماس ادیسون 9999 بار در اختراع لامپ شکست خورد، از او پرسیدند: “چرا کماکان تلاش میکنی ؟!”، و او جواب داد : ” من 9999 راه اشتباه برای اختراع یک لامپ را کشف کردم ! ” ، در واقع او باور داشت که نهایتا لامپ را خواهد ساخت، اما فقط نیاز داشت که بداند راه صحیح برای اختراع آن چیست ؟
وقتی دختر مورد علاقه تان به شما نه میگوید، وقتی خواسته شما و حق مسلم شما به سادگی توسط دیگران رد میشود، وقتی در تجارت خود همه سرمایه شما به باد میرود، وقتی نمره کمی میگیرید، وقتی هرچقدر با فروشنده چانه میزنید، قیمت را کم نمیکند، اینها هیچکدام به معنای شکست نیستند ! بلکه فقط یک پیغام هستند که نشان میدهند باید راه دیگری را برای حل موضوع مربوطه انتخاب کنید ! برای حل هر مساله ای، قطعا یک روش وجود دارد. اما نکته ای که باید مد نظر قرار دهید، این است که وقتی یک راه جواب نمیدهد، آن راه را هزاربار تکرار نکنید ! ممکن است این مساله بسیار احمقانه بنظر برسد، اما بسیاری از افراد، یک کار را، هزار بار و به یک شکل انجام میدهند، حال آنکه هربار انتظار رخ دادن نتیجه ایی متفاوت را دارند ! اگر وقتی یقین پیدا کردید یک راه جواب نمیدهد، راه های دیگر را نیز بدون یاس و نا امیدی امتحان کنید، نهایتا راه صحیح را خواهید یافت !
بنابر این، هیچ شکستی وجود ندارد. بلکه فیدبک یا همان بازخورد وجود دارد ! وقتی با هل دادن، نمیتوانید یک در را باز کنید و شکست میخورید، باید بدانید که حرکت بعدی شما باید کشیدن در به سمت خودتان باشد و اگر کماکان در به روی شما باز نمیشود، وقت آن است که دنبال یک دکمه بگردید ! آنقدر راههای مختلف را تلاش کنید تا نهایتا راه صحیح را بیابید. از دست دادن امید یا افسرده شدن، تنها چیزی است که میتواند شما را از موفقیت باز دارد، وگرنه با تست کردن همه راهها، بالاخره راه صحیح را خواهید یافت !