روانشناسی دژاووها ! چرا بعضا با چیزهایی مواجه میشوید که حس میکنید قبلا آنها را دیده اید ؟
دژاووها بر طبق نظر فروید
دلایل رخ دادن دژاوو کماکان ناشناخته است و دهها تئوری مختلف برای توضیح آنها وجود دارد. اما با این وجود برخی از این تئوری ها، منطقی تر از دیگر موارد به نظر میرسند و به همین علت در این مقاله قصد داریم به معرفی آنها بپردازیم.
فروید یکی از روانشناسان ارزشمند است که دستاورد های بسیار بزرگی را داشته است. به همین علت بد نیست که ابتدا اشاره ایی به تئوری او درباره دژاووها بپردازیم. از نظر او، ذهن انسان خاطره هایی که دوست ندارد را سرکوب میکند. بعنوان مثال اگر شما کودکی بسیار دردناکی داشته باشید، ذهن شما سعی خواهد کرد که آن بخش از خاطرات شما را سریعتر از یاد ببرد و جزییات آنها را پاک کند.
حال فرض کنید با شرایط جدیدی مواجه میشوید که شباهتهایی را با خاطرات نامطلوب شما(که توسط ذهنتان پاک شده) داشته باشد. چه اتفاقی می افتد ؟
در چنین شرایطی، بر اساس نظریه فروید، دژاوو رخ میدهد.
درحالی که بخشی از ذهن شما شباهت های شرایط جدید با گذشته را بررسی میکند، بخش دیگری از ذهن شما در تلاش است که آن خاطره قدیمی را(که مطلوب نیست) از یاد ببرد و سرکوب کند. به همین علت شما فکر خواهید کرد که مثلا، قبلا در مکان فعلی بوده اید، حتی اگر بار اولی باشد که در آنجا حضور داشته اید.
دژاووها بر طبق نظر ادلر
چیزی که درمورد آلفرد ادلر جالب است این است که تئوری های او بسیار منطقی است و به همین علت به سختی میتوان از تئوری های او ایراد گرفت. کارهای او معمولا بر این مساله تاکید دارد که ضمیر ناخودآگاه، همواره اهدافی دارد که در تلاش است به آنها برسد.
بر اساس تئوری ادلر، ضمیر ناخودآگاه همه روشهای ممکن را مورد استفاده قرار میدهد تا به اهداف مهمش دست یابد. حتی ممکن است ضمیر ناخودآگاه بعضا از بیماری های روانی مانند توهم استفاده کند تا شخص به برخی از اهدافش برسد.
بر طبق نظر ادلر، دژاوو میتواند یک مکانیزم مورد استفاده توسط ذهن، برای رسیدن به دو هدف مهم باشد. هدف اول، تشویق یک فرد برای انجام یک کار، با متقاعد کردن او به این مساله که قبلا آنرا انجام داده است و هدف دوم ، جلوگیری از انجام کار توسط یک شخص با استفاده از ترساندن او.
در هردو مورد، ادلر باور دارد که ذهن با استفاده از دژاوو، سعی خواهد داشت که به اهداف روانشناسی مهمش برسد.
یک تئوری بسیار جذاب
برخی از تئوری های ادلر بسیار منطقی بنظر میرسند اما یک تئوری روانشناسی دیگر نیز وجود دارد که جذاب بنظر میرسد. ضمیر ناخودآگاه ما بعضا چیزهایی را مد نظر قرار میدهد که ضمیر خودآگاه ما به آنها توجه نمیکند. بعنوان مثال اگر شما کسی را ببینید که لباس قرمز پوشیده است، ممکن است بصورت ناخودآگاه حس کنید که این فرد خطرناک است.
در حقیقت تحقیقی وجود دارد که نشان میدهد وقتی رقیبهای ورزشکاران رنگ قرمز میپوشند، احتمال شکست ورزشکاران بیشتر میشود. حال فرض کنید به یکباره خود را در شرایطی بیابید که نشانه های آشنای بسیاری در آن وجود دارد که ضمیر ناخودآگاه شما آنها را قبلا رویت کرده اما ضمیر خودآگاه شما از توجه به آنها عاجز بوده باشد !
در این شرایط دژاوو رخ میدهد زیرا ضمیر ناخودآگاه شما چیزهای آشنای بسیاری را درک میکند و آنها را به گذشته وصل میکند هرچند که شرایط فعلی شما کاملا جدید باشد.
اجزای موجود در شرایط جدید، جزییات صحنه، اشیا، و سایر نشانه ها که فقط توسط ضمیر ناخودآگاه شما درک شده است، میتواند در آینده باعث رخداد دژاوو شود.