چرا جملات منطقی برای ایجاد انگیزه مناسب نخواهند بود ؟
تصمیم میگیرید عادت خوبی را آغاز کنید، یا وزن خود را کم کنید، یا شاید هم میخواهید رفتار خود با دیگران را عوض کنید، اما پس از مدت بسیار کوتاهی انگیزه خود را از دست داده و متوقف میشوید ؟
احتمالا این تصمیم گیری اولیه مثبت را بصورت منطقی انجام داده اید و در واقع پس از مدتی تفکر به این نتیجه رسیده اید که مثلا سیگار کشیدن برای سلامت شما ضرر داشته و با ترک آن خواهید توانست گام بزرگی را در حفظ سلامت خود بردارید، اما چرا پس از مدت کوتاهی تمام انگیزه خود را از دست میدهید و تصمیم شما متوقف میگردد ؟
آیا این مساله برای شما و اطرافیانتان آشنا بنظر میرسد ؟
چندبار سعی کرده اید دیگران یا خود را بصورت منطقی قانع کنید اما هیچ نتیجه ایی نگرفته اید ؟
چندبار بصورت هوشیارانه سعی در تغییر در زندگی خود داشته اید اما پس از مدت زمان کوتاهی اشتیاق و انگیزه خود را از دست داده اید ؟
خبر خوبی که برای شما داریم این است که این مساله برای همه رخ میدهد! بسیاری از افراد سعی میکنند بصورت منطقی به خود یا دیگران انگیزه دهند اما در رسیدن به اهداف و خواسته های خود تماما شکست میخورند. علت ساده است. حس انگیزه از ضمیر ناخودآگاه می آید و ضمیر ناخودآگاه اهمیت چندانی به منطق نمیدهد ! بلکه به روش خاص خود کار میکند.
ضمیر ناخودآگاه هیچ اهمیتی به منطق نمیدهد
آیا از عنکبوتها میترسید ؟
آیا کسی را میشناسید که از عنکبوت یا گربه یا حتی جوجه بترسد ؟!
از دیدگاه منطقی، بسیاری از عنکبوتها خطرناک و سمی نیستند و هیچ خطری برای انسان ندارند(خصوصا انواع کوچک آنها).
پس چرت بسیاری از افراد از عنکبوتها به شدت میترسند ؟ اگر عنکبوتها را نیز فراموش کنیم، همه میدانیم که قطعا یک جوجه، هیچ آسیبی را نمیتواند به انسان برساند و حتی خود بسیار آسیب پذیر است. پس چرا کماکان افراد بسیاری حتی از جوجه نیز میترسند ؟!
دلایل بسیار زیادی برای این مساله وجود دارد اما هیچکدام از این دلایل منطقی نیستند. ضمیر ناخودآگاه تغییرات احساسی را بر اساس باورهای خودش کنترل میکند. آن باورها ممکن است اصلا منطقی نباشند اما کماکان حس و حال و رفتارهای یک شخص را میتوانند کنترل کنند.
حال وقتی بحث تولید انگیزه مطرح میشود، قوانین مشابهی وجود دارد. ضمیر ناخوداگاه قبل از اینکه نکات زیر رعایت شود، هرگز در شما انگیزه تولید نخواهد کرد :
- از نقشه های شما خوشش بیاید
- باور کند که نقشه های شما واقعا کار میکند
- باور کند که شما میتوانید آن نقشه را بخوبی اجرا کنید
- به شما اعتماد داشته باشد(مثلا با تقلب کردن در آزمون، ضمیر ناخودآگاه شما متوجه خواهد شد که قصد فریب آنرا دارید و بعدها سخت تر خواهید توانست حس انگیزه درونی ایجاد کنید)
- باور کند که شما قصد ایجاد تاخیر یا توقف در نقشه خود به هر دلیلی را ندارید
همانطور که میبینید، قبل از اینکه ضمیر ناخودآگاه در شما حس انگیزه ایجاد کند و با شما همراهی داشته باشد، باید نکات مختلفی رعایت شود.
به همین علت است که هرگز نخواهید توانست با استفاده از منطق، در خود یا دیگران انگیزه تولید کنید.
چطور بصورت صحیح از منطق استفاده کنید ؟
اما راه صحیح برای مذاکره با ضمیر ناخودآگاه خود یا دیگران و تولید انگیزه چیست ؟
ما در اینجا متدی را معرفی میکنیم که قطعا برای شما کار خواهد کرد. اول از همه باید نگرانی های ضمیر ناخودآگاه و باورهای متضاد آن را عمیقا یافته و متوجه شوید.
مثلا اگر متوجه شدید که ضمیر ناخودآگاه به نقشه شما برای رسیدن به اهدافتان باور ندارد، کافی است به خود(یا همان ضمیر ناخودآگاهتان)، دقیقا توضیح دهید که چرا نقشه جدیدی که برای رسیدن به هدف کشیده اید، قطعا کار خواهد کرد.
همانطور که در مقالات متعدد گفته ایم، ضمیر ناخودآگاه دقیقا مانند یک شخص مجزا و مستقل کار میکند که برای شما نگران است و بهترینها را برایتان میخواهد(هرچند در یافتن بهترین، بعضا دچار اشتباه نیز میشود). به هرحال این فرد، همان کسی است که میتواند همه احساسات تولید شده در شما از جمله حس انگیزه را کنترل کند.
توجه کنید که هرگونه تلاش برای فریب دادن خودتان، به سادگی توسط ضمیر ناخودآگاه، بخشیده نخواهد شد ! ضمیر ناخودآگاه شما، همواره متوجه میشود که آیا درحال فریب دادن خود هستید یا خیر . اگر فقط در حال گفتن جملات بی اساس و بی مفهوم برای تولید انگیزه در خود یا دیگران باشید، به سادگی اعتماد ضمیر ناخودآگاه به شما از دست رفته و نخواهید توانست بعدها نیز در خود انگیزه تولید کنید و کارتان سخت تر خواهد شد.
نقشه خود را تغییر دهید، بهبود دهید یا به هر طریق به ضمیر ناخودآگاه خود ثابت کنید که نقشه شما ارزشمند و کارا است. بدین ترتیب به سرعت خواهید دید که انگیزه فوق العاده ای در وجود خود دارید.