مقاله ویژه : بینهایت جهان موازی در این جهان حضور دارند، شما در کدام جهان هستید ؟
زندگی شما و وقایع آن ثابت است، اما :
ساعت به ساعت، واقعیتی که از دنیا تجربه میکنید، گویی کاملا متفاوت میشود.
مثلا ممکن است در یک زمان مشخص، دنیا را سیاه، زندگی را غیر قابل ادامه و لذتهای زندگی را بی ارزش احساس کنید( و واقعا هم همین تجربه را از جهان دارید). اما چند ساعت بعد، با اینکه هیچ تغییری در حقیقت زندگی شما ایجاد نشده است، گویی همه چیز تغییر میکند. گویی دنیا زیبا میشود، انگیزه پیدا میکنید، پر از انرژی میشوید و انگار همه چیز خارق العاده شده است. آنقدر خارق العاده که حتی یک لیوان چای داغ نیز روح شما را به پرواز در می آورد.( و واقعا هم همین تجربه را از جهان دارید)
از آن عجیب تر، برخی اوقات، دونفر در کنار یکدیگر نشسته اند، و شاید باهم فقط چند سانتی متر فاصله داشته باشند، اما دنیایی که هرکدام، از این جهان ثابت تجربه میکنند، کاملا متفاوت است. یکی دنیا را سیاه میبیند و یکی سفید. یکی واقعا حس میکند که هر روز بد شانسی میاورد( و راست هم میگوید! علت آنرا بعدا به شما خواهیم گفت) و یکی نیز گویی هر روز خوش شانسی می آورد(و او نیز راست میگوید! زیرا تجربه او از دنیا حقیقتا همین است)
این مقاله مفهومی و عمیق است و درک شگفت آوری نسبت به همه جهان به شما خواهد داد. وقت آن است که این مقاله خارق العاده را از زبان قدرت نامحدود و با کیفیت و سبک نگارش همیشگی منحصربفرد آن بشنوید.
واقعیت چیست ؟
اما وقتی از واقعیت حرف میزنیم، منظور ما چیست ؟
تعاریف تئوری مختلفی را از واقعیت میتوان بیان کرد، اما اگر بخواهیم به شما تجربه ای از واقعیت بدهیم،بهترین راه این است که از خود شما بخواهیم زین پس، تجربه ای که در هر لحظه از جهان اطراف خود دارید را مد نظر قرار دهید.
مثلا وقتی مریض میشوید، حتی صدای بلند یک فرد، برای شما، گویی ده برابر بلند تر و آزار دهنده تر بنظر میرسد. صدای آن فرد مدتهاست که همان است، پس چرا این تجربه را از جهان دارید ؟
یک روز، عاشق فردی هستید که در زندگی شماست و او را بهترین میدانید(و راست هم میگویید زیرا همین را تجربه میکنید) ، مدتی بعد متوجه میشوید عیب های زیادی دارد (و این را نیز راست میگویید زیرا میتوانید هزاران دلیل مطرح کنید)، زمانی دیگر، دنیای شما سیاه میشود، لحظاتی بعد حس قدرت میکنید و….
اما به راستی، اینهمه تجربه متفاوت از یک جهان ثابت چه چیز را نشان میدهند ؟
دنیاهایی متفاوت، در درون همین دنیا وجود دارند و این شما هستید که انتخاب میکنید در کدامیک زندگی کنید. هر دنیایی را که انتخاب کنید، رویداد های متناظر با آنرا واقعا در مسیر زندگی خود تجربه خواهید کرد و واقعا برایتان رخ خواهد داد.
بعنوان مثال، کسی که انتخاب میکند در دنیایی زندگی کند که در آن :
- عشق نیست
- همه خائن هستند
- به هیچکس نمیتوان اعتماد کرد
- جز تنهایی، هیچ چیز دیگری نیست
دقیقا همین دنیا را تجربه خواهد کرد. و نکته زیبا این است که با ورود به هرکدام از این جهان ها، رویداد های دقیقا متناظر با آنها را واقعا و در عمل تجربه میکنید و دریافت خواهید کرد. جوری که در شگفت خواهید بود که چطور، دیگران دنیا را طور دیگری میبینند.
چقدر عجیب و فوق العاده. اما منشا این جهانها کجاست ؟ چطور وارد آنها میشویم ؟
اینکه چطور وارد این واقعیت ها و جهان ها میشویم، بحث عمیقی است و بعدها به آن اشاره خواهیم کرد. اما باید بدانید منشا همه این جهان ها و واقعیت ها، ذهن شماست. بله، حقیقت این جهان ثابت است، اما ذهن شما میتواند تمام تجربه ای که از جهان اطراف دارید را تحت تاثیر قرار دهد و این خارق العاده است.
اگر بخواهیم بصورت بسیار ساده نحوه ورود شما به هریک از این جهانها را توضیح دهیم، باید بگوییم با تغییر نگرش، باورها و رویداد هایی که در زندگیتان رخ میدهند، کم کم بسمت یکی از این جهانهای موازی کشیده خواهید شد و پس از آن، اشتباهی که بسیاری از افراد بصورت ناآگاهانه مرتکب میشوند، این است که حس میکنند، جهان موازی که در آن قرار دارند، همان حقیقت زندگیشان است!
مثلا کسی که هزاربار برای استخدام رفته است و هنوز بیکار است، وارد جهانی خواهد شد که در آن افراد، امید خود را از دست داده و باور دارند کار وجود ندارد. و خبر عجیب این است که :
بله. قدرت نامحدود نیز حاضر است قسم بخورد هرکس که وارد آن جهان موازی شود، هرگز کار نخواهد یافت ! اما چرا ؟
جهانی که وارد آن میشوید، زندگی شما را تعیین میکند
همانطور که گفتیم، ممکن است کم کم وارد جهانی موازی شوید که در آن مثلا کار وجود ندارد( و البته ویژگیهای دیگری نیز دارد که آن جهان موازی را از سایر جهانهای موازی متمایز میکند).
فرد دیگری پیش شما می آید و ادعا میکند زندگی فوق العاده است و کار همیشه وجود دارد و… و وقتی زندگی او را میبینید، واقعا این مساله صحت دارد.(او در جهان موازی دیگریست).
چیزی که اینجا رخ میدهد، این است که وارد هر جهان موازی که شوید، واقعا آن جهان موازی و رخدادهای درون آن، برای شما رخ میدهد و آنرا تجربه میکنید به همین دلیل است که فردی که در یک جهان موازی است، واقعا نمیتواند گفته های یک فرد از جهان موازی دیگر را درک کند. زیرا هردو درحال تجربه کردن موارد مذکور هستند و به همین علت هرگز حرف یکدیگر را قبول نخواهند کرد. حال آنکه باید بدانند هردو راست میگویند، اما حرف آنها، فقط در جهان موازی خودشان واقعیت دارد و رخ خواهد داد و در جهان موازی فرد دیگر، رخ نمیدهد و هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
جهان هایی که وارد آنها میشویم، چطور زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهند
همانطور که گفتیم، همه این جهانها، فقط در ذهن ما هستند، اما عملا میتوان به آنها وجود خارجی نسبت داد زیرا واقعا اثر گذار و قابل تجربه و متمایزند. زندگی در هر کدام از این جهانهای موازی، رویداد های موجود در زندگی شما را واقعا عوض میکند، اما چگونه ؟
- با تغییر درک شما از جهان اطراف : کسی که در جهان موازی خشم، خیانت، و غیر قابل اعتماد بودن انسانها زندگی میکند، از یک رویداد ثابت، درک کاملا متفاوتی نسبت به فردی دیگر، در جهانی دیگر دارد. در حقیقت جهانهای موازی، درک شما از رویدادهای اطراف را تحت تاثیر قرار میدهند. کسی که در جهان موازی زندگی میکند که ویژگی بارز آن نبود اعتماد بنفس است، خود را علت خنده دیگران حین سخنرانی اش خواهد دانست، کسی که در جهان موازی اعتماد بنفس بالا زندگی میکند نیز خنده های دیگران را دلیلی بر سخنرانی خوب اش خواهد دید ! حال آنکه چه بسا حقیقت چیز کاملا متفاوتی از نگرش هردوی افراد موجود این دو جهان موازی باشد !
- با تغییر تمرکز : حقیقت ثابت است، اما جهان موازی که در آن زندگی میکنید، تمرکز شما را بصورت انتخابی، روی مسائل مرتبط با همان جهان خواهد برد. مثلا کسی که باور دارد انسانها سودجو و غیر قابل اعتماد هستند، ذهن به گونه ای فریبش خواهد داد که در جهان موازیش، فقط این نکات منفی را خواهد دید.
- با تاثیر گذاری روی رفتار، زبان بدن و حرفها و…: جهانی که در آن زندگی میکنید، توسط ذهن شما خلق شده است و همان ذهن، رفتارها، حرفها و همه ویژگیهای وجودی شما را جوری تغییر میدهد که وقایع مربوط به همان جهان برای شما رخ دهد. کسی که در جهان موازی بیکاری و بدشانسی زندگی میکند، توسط ذهن، طوری کنترل و راهبری خواهد شد که وقایع مشابه با جهان موازی مرتبط را به حقیقت تبدیل کند. به همین علت است که افراد موجود در جهانهای مختلف، حرف یکدیگر را باور نمیکنند. زیرا مثلا، فردی که در جهان موازی بدشانسی و بیکاری زندگی میکند، رفتارش نیز عملا طوری خواهد شد که بدشانسی و بیکاری بیشتری را تجربه کند، بدون آنکه به آن آگاه باشد !
جمع بندی
- جهان ثابت است، اما بینهایت جهان موازی، در درون خود دارد.
- این شما هستید که انتخاب میکنید در کدام جهان موازی زندگی کنید.
- با ورود به هر کدام از این جهانهای موازی، رخداد های متناظر، واقعا برای شما رخ خواهند داد. رخدادهایی که برای یک فرد، و در جهان موازی مربوط به او رخ میدهند، هرگز برای فرد دیگر در جهان موازی او، رخ نخواهد داد و بی ارزش است. به همین علت است که بحث کردن هیچگاه به نتیجه نمیرسد.
- فردی که در یک جهان موازی مشخص زندگی میکند، حاضر است قسم بخورد که این جهان موازی که در آن است، همان حقیقت است و حق هم دارد ! زیرا تجربه ای که ذهن این فرد از تمام جهان به او میدهد، دقیقا همین است. به همین علت است که افرادی که در جهانهای موازی متفاوتی حضور دارند، واقعا حرفهای فردی دیگر، در جهان موازی دیگر را درک نمیکنند.
- اگر حس میکنید مثلا از کسی که در حال حاضر با او هستید متنفرید، باید بدانید که در این جهان موازیست که، رفتارهای تنفر انگیز او وجود دارد. جهان موازی دیگری نیز وجود دارد که در آن جهان موازی، رفتارهای او، فوق العاده ترین و عاشقانه ترین رفتارهاست ! البته بعضی اوقات ورود به آن جهان، واقعا دشوار خواهد بود زیرا جهان موازی شما، روی جهان موازی او نیز اثر خواهد گذاشت.
- برای ورود به یک جهان موازی، باید با همه وجود وارد آن جهان موازی شده و دقیقا مانند افرادی شوید که در آن جهان موازی هستند. سپس باید آنقدر در آن وضعیت باشید تا اینکه کمی بعد متوجه خواهید شد که آن جهان موازی، به واقعیت جدید شما تبدیل شده است.
- نکته آخر هم اینکه : هیچ چیز حقیقت ندارد. هر آنچه حس میکنید، هر جهان موازی که در آن هستید، هر واقعیتی که تجربه میکنید یا هر حسی که دارید، برابر با حقیقت نیست، احساسات شما نسبت به یک موضوع مشخص، در جهانهای موازی مختلف کاملا متفاوت است. و این واقعا شگفت انگیز است. نوع خلقت این جهان واقعا مدهوش کننده است زیرا دقیقا مانند یک بازی کامپیوتری، هر جهان موازی که انتخاب کنید، رخداد های متناظر آن جهان موازی، برای شما واقعا رخ خواهند داد.