لطفا در اتوبوس، تاکسی، مترو یا در جمع های عمومی گوشهای خود را بگیرید !
در این مقاله قصد داریم به مساله بسیار مهم و رایجی بپردازیم که اگر به آن توجه نکنید، به سادگی و بدون اینکه متوجه شوید، ذهن شما را مسموم خواهد کرد.
تقریبا همه انسانها در ساعاتی از زندگی روزمره خود، محیط های عمومی یا بودن با اطرافیان را تجربه کرده و وارد محیط های عمومی میشوند. همانطور که رعایت نکات بهداشتی در این محیط ها، مهمتر میشود، رعایت بهداشت ذهنی نیز در این مکانها پر اهمیت تر خواهد بود.
با ادامه مطلب همراه شوید.
حرفهایی که همه شنیده ایم
- ” من ده تا بچه دارم، خرجشون در نمیاد. زنم طلاق گرفته. همش تقصیر این مملکته. برای جوون کار نیست. تو هم بیخودی تلاش نکن به جایی نمیرسی. “.
- ” پسر اینهمه دانشگاه میری درس میخونی که چی بشه ؟! پسر من دکترا داره ماهی 1 تومن درامد داره فقط. فکر کردی این مملکت آمریکاس ؟! “
- ” بنظر من برو سراغ فلان رشته، الان این رشته ای که دنبالش هستی اشباع شده. بذارش کنار. در عوض بیا فلان رشته رو هوا جذب میشی. “
- ” اینجا بمونی تا آخر عمرت هم به هیچجا نمیرسی. بذار برو جوون. “
- ” خودتو اگه بکشی هم تا 70 سالگی به هیچجا نمیرسی تو این مملکت “
- ” کلا عشق و اینا دروغه ! اینو من دارم بهت میگم که 90 سالمه. “
- ” زیاد به مردا توجه نکن که میذارن میرن یهو. این از من به تو نصیحت. “
- ” به زن جماعت نباید رو داد ! فقط دنبال سود خودشون هستن. “
- ” الان ازدواج نکنیا، خودتو بدبخت میکنی. “
- ” با این مسیری که داری میری هیچی نمیشی ! بذارش کنار بیا این کاری که من میگم رو بکن. “
همه ما این حرفها یا حرفهای مشابه را شنیده ایم. بمحض ورود به جمع های مختلف، همواره عده ای وجود دارند که به سرعت شروع به نصیحت کردن شما میکنند. اما چرا ؟
چرا افراد دوست دارند سفره دل خود را باز کنند ؟
وقتی یک انسان در گذر عمر، به اهدافی که میخواهد نمیرسد، ضمیر ناخودآگاه او با ساختن یک داستان پر از عذر و بهانه، و پر از سختی و بدبختی، و تکرار مداوم آن، به فرد کمک میکند که کماکان حس مهم بودن را داشته باشد.
اما چرا برخیها، به سرعت شروع به نصیحت کردن یا پر کردن ذهن شما با این حرفها میکنند ؟ از دید گاه روانشناسی، ضمیرناخودآگاه فرد، با حرف زدن درباره مشکلات، سعی دارد، گامی برای رفع مشکل مربوطه بردارد. در حقیقت علت اینکه بسیاری از افراد، با حرف زدن درباره مشکلات، حس بهتری میکنند، این است که در سطح ناخودآگاه، فکر میکنند درحال حل مشکل خود هستند، و به صورت موقت حس بهتری را تجربه مینمایند. حال آنکه راه حل دائم برای حل مشکلات، عمل کردن و تلاش است.
اگر دقت کرده باشید، معمولا کسانی که موفق نبوده اند و در زندگی خود به اهداف و جایگاه هایی که میخواسته اند، نرسیده اند، اولین کسانی هستند که در جمع های عمومی، شروع به حرف زدن و نصیحت کردن دیگران میکنند(هرچند عمومیت ندارد !). یک فرد ارزشمند و موفق، معمولا ساکت تر است زیرا لزومی نمیبیند که حرفهایش را به دیگران بگوید، مگر اینکه خود از او وقتی را درخواست کنید.
چرا باید گوشهای خود را بگیرید ؟
وقتی کسی در حال ناله کردن از زندگی خود است، ما به شما توصیه اکید میکنیم که با او همدردی کنید تا حس خوبی به او بدهید. اما حقیقت این است که این کار شما، هم برای خودتان، هم برای خود آن فرد(که درحال گوش دادن به حرفهایش هستید)، سم است.
شما با گوش دادن به حرفهای او، درحال آموزش یک راه حل موقت، بجای حل دائم مشکلات، به او هستید. اما بهرحال در برخی اوقات، افراد آنقدر این داستانها را برای خود تکرار کرده اند که جز زندگی آنها شده است و همینکه به حرفهایشان گوش کنید(اما خود تاثیر نپذیرید) بهترین واکنش است.
پس ضمن اینکه به شما توصیه میکنیم انساندوست و شنونده خوبی برای دردهای دیگران باشید، اما هشدار جدی میدهیم که مواظب باشید این حرفها و ویروسهای فکری، وارد ذهن شما نشوند.
چرا باید این حرفها را به سطل زباله بریزید ؟
اول اینکه ما در قدرت نامحدود، قصد نداریم باور جدیدی در وجود شما نصب کنیم و هیچ تعصبی جز رشد شخصیتی، موفقیت و ارتقای زندگی شما نداریم.
پس باید گفت که هر کسی در هر جایگاهی، میتواند تجارب و حرفهای ارزشمندی برای شنیدن و یادگیری شما ، داشته باشد، پس قرار نیست حرفهای ما باعث شود که شما جبهه گیری جدیدی نسبت به حرفهای دیگران داشته باشید.
اما مهم این است که حین شنیدن این حرفها، هوشیار باشید و اجازه ندهید توسط هر حرف مسمومی، ذهنتان پر شود. از نظر علمی، حرفهای مشابه آنچه که بالاتر مطرح شد، در حالتی بیان میشوند که فرد گوینده سطح هوشیاری بسیار پایینی را در آن لحظات دارد. در حقیقت او حین منفی بافی و گفتن هزارباره ی داستانهایش، اصلا فکر نمیکند و فقط درحال مسموم کردن اطرافیان با تجارب منفی گذشته اش است که لزوما هم صحت ندارند.
حال نصیحتها و حرفهای آن ده نفر را که در ابتدای مقاله گفتیم، تک تک مورد بررسی قرار داده و خواهیم گفت که چرا باید همه حرفهایی که مطرح شد را باید در سطل زباله بریزید :
- پاسخ به فرد شماره اول : ” اینکه شما نمیتوانید خرج در بیاورید، دلیلی بر اینکه فرد مقابل شما نتواند خرج زندگی اش را در بیاورد، نیست ! مثلا یک روز یک راننده تاکسی را دیدم که یک دانشجوی بسیار تحصیلکرده و دارای رزومه خوب را در مقابل خود گذاشته و به او میگفت به هیچ جا نخواهی رسید. حال آنکه مدرک او، زندگی او، و… همه چیز آن دانشجو کاملا با او فرق دارد. متاسفانه بعضا ما فکر میکنیم قوای تحلیلی ذهن ما بسیار بالاست و به همین علت شروع به قضاوت و نصیحت کردن و نسخه پیچیدن برای دیگران میکنیم. مثلا وقتی در مورد همان راننده تاکسی و حرفهایش(مورد 1) عمیق تر میشوید، متوجه خواهید شد که علت اصلی طلاق گرفتن او، وضع بد مالی نبوده است بلکه رفتار بد و نداشتن مهارتهای روانشناسی در ارتباط با همسرش، در شرایط سخت زندگی بوده است. اما متاسفانه افراد، همواره طوری داستان زندگی خود را مطرح میکنند که نهایتا تک قهرمان زندگی خود باشند. درواقع اگر فرد شماره 1 به موفقیت نرسیده است، دلایل بسیاری داشته است اما او نهایتا اینطور جمع بندی میکند که مملکت خراب است و هیچکس نخواهد توانست موفق شود. بله، وضع اقتصادی کشور چندان جالب نیست، اما این مساله لزوما ارتباطی به موفق شدن شخص شما ندارد ! “
- اینکه پسر آن فرد با مدرک دکتری، ماهانه فقط 1 میلیون درآمد دارد، اصلا ارتباطی به موفقیت شما ندارد ! مهارتهای کاری و ارزش فردی، ارتباط بسیار کمی به مدرک دارند. چه بسا یک فرد بدون مدرک دانشگاهی، مشکلاتی از جامعه را حل کرده باشد که هزاران دکتر دانشگاهی نیز نتوانند به حل آن بپردازند. بنابر این حرف و نتیجه گیری این فرد مستقیما باید به سطل زباله ذهن شما منتقل شود.
- این حرف احمقانه ترین حرف ممکن است. چیزی که موفقیت در زندگی یک فرد را رقم میزند، علاقه شدید به موضوعی خاص است. چه بسا کسی که به یک رشته خاص واقعا علاقه داشته باشد و بصورت شبانه روزی درحال رشد در آن زمینه باشد، قطعا صد برابر موفق تر از کسی است که سراغ رشته ای برود که هیچ علاقه ای به آن ندارد. ضمنا حرفهایی مانند : آن رشته از نظر ظرفیت شغلی اشباع شده است و.. هم حرفهای آنچنان دقیقی نیست ! “.
- آیا تابحال از خود پرسیده اید که چرا ” اینجا بمونی به هیچجا نمیرسی ؟!؟! “. بله ما نیز در همین جامعه هستیم، اما اگر فقط بخاطر حرف یک فرد با سطح درک بسیار پایین تر از شما که فقط از چند شکست مختصر در زندگی اش، این نتیجه گیری بزرگ را برای زندگی خود و شما میکند، بخواهید نا امید شوید، واقعا اشتباه بزرگی است.
- این حرف نیز زیادی تکراری است ! گویا تک تک این حرفها ویروسهایی هستند که به سادگی از فردی به فرد دیگر منتقل میشوند.
- چرا تجربه ناموفق یک فرد در رابطه عشقی اش، که به هزاران مساله از جمله نبود دانش کافی درباره جنس مخالف برمیگردد، باید بصورت یک هدیه رایگان در یک محیط عمومی، در اختیار شما قرار گیرد !؟ در بسیاری از اوقات، وقتی واقعا به زندگی فرد مذکور رجوع کنید، خواهید دید که قضیه اینطورها هم نبوده و مثلا طرف مقابل هم در عاشقی کردن کم نگذاشته است ! اما این عادت همه است که همیشه خود را بی تقصیر جلوه دهند.
- به این فرد باید گفت : آیا واقعا همه مردها اینطور هستند !؟ از این هم که بگذریم، مطمئن باشید حتی بدترین مرد دنیا هم، اگر تمام ابعاد روانشناسی و نیازهایش توسط شما به خوبی تامین شود، بهترین خواهد شد. در حقیقت اگر وارد زندگی افرادی شوید که میگویند زنها یا مردها بیوفا هستند و به آنها خوبی نکنید و… متوجه خواهید شد که چه بسا کم کاری و بیتوجهی خود این افراد به طرف مقابل، از هر مرد یا زنی که وارد زندگیشان میشود، چنین فرد بیوفایی میسازد ! بدیهیست در رابطه ای که نیازهای دوطرف تامین نمیشود، هر چیزی ممکن است رخ دهد ! مطمئن باشید که بالاخره با هر گرگی، میتوان طوری رفتار کرد که شما را همه زندگی خود کند !
- در توضیح مورد قبل، اشاره ای به این مساله کردیم، فردی که یک رابطه را فقط به زور پول حفظ میکند و در رابطه خود هیچ خبری از احساسات عمیق یا عشق و محبت حقیقی و خالصانه نیست، بدیهیست که افراد را سودجو ببیند. باید این را درک کرد که فرد مقابل یک انسان است و هزاران نیاز مختلف دارد که باید به همه آنها توجه کرد. وقتی سعی کنید فقط با پول این احساسات و نیازهایش را از یاد او ببرید، بالاخره در جای مشخصی، فرد خواهد رفت زیرا نیازهای انسانی عمیق اش را ارضا نکرده اید.
- این مساله نیز لزوما درست نیست ! هزاران فرد با وضع خارق العاده مالی، ازدواج کرده و به سرعت جدا میشوند. صد ها هزار فرد نیز با وضع بد ازدواج کرده و باهم رشد میکنند و به موفقیت میرسند. باید بدانید که هیچ باوری لزوما حقیقت ندارد ! این ذهن شماست که میتواند جهنم را بهشت کند یا بهشت زندگی شما را به جهنم تبدیل کند.
- درباره این مورد نیز توضیح دادیم. هیچ چیز قطعی وجود ندارد ! اینقدر فکر نکنید ذهن شما همه چیز را میداند. در پاسخ به این فرد، باید گفت که هزاران نفر کار خود را ول کرده و کار آزاد شروع کرده اند ولی بعد ورشکست شده اند، هزاران نفر دیگر نیز، کار خود را ول کرده اند و کار آزاد شروع کرده اند و موفق ترین فردها شده اند ! لطفا اینقدر ساده و با اعتماد بنفس برای دیگران نسخه نپیچید !
فراموش نکنید که ذهن شما باید بیشتر متمرکز روی حرفها و نگرشهای 1 درصد برتر جهان باشد، و 99 درصد افرادی که در اطراف شما هستند، همان افراد معمولی هستند که همواره از زندگی خود مینالند. پس ضمن اینکه 99 درصد را درک میکنید و آنها را عاشقانه حمایت میکنید، فراموش نکنید که همنشینان ذهنی شما، باید همان 1 درصد برتر جهان باشند تا رشد کنید.
اگر حرفهای این افراد، حتی یک درصد به ذهن شما نفوذ کند چه اتفاقی می افتد ؟
حال سوالی که مطرح میشود این است.
تا اینجا قبول کردید که این حرفها لزوما درست نیستند و عملا فقط باید بعنوان دور ریز، به سطل زباله ریخته شوند. اما تاثیر همین حرفهای بی ارزش و منفی، بر زندگی شما چه خواهد بود ؟
هیچ باوری، قدرت خارجی ندارد. این شما هستید که به باورهای خود، قدرت تاثیر گذاری در زندگیتان را میدهید. در حقیقت وقتی مثلا حرفهای یکی از این ده نفر را باور میکنید، شما به ضمیر ناخودآگاهتان دستور میدهید رفتارهای شما را طوری تنظیم کند که باور او را به حقیقت تبدیل کند. ممکن است بپرسید چگونه ؟! مثلا وقتی سر کار میروید، انگیزه خود را از دست میدهید، یا مثلا وقتی به مصاحبه کاری میروید، کم امید و بی انرژی دیده میشوید و… که همه این مسائل، مستقیما باعث خواهد شد که عملا، حرفهای آن فرد در زندگی شما عملی شده و واقعا آن باور، در زندگی شما، رخ دهد و حقیقت داشته باشد.
همچنین وقتی چیزی منفی را باور میکنید، ذهن شما ، شواهد تقویت کننده آن باور را، بیشتر از قبل به شما نشان خواهد داد ! مثلا وقتی دختری، این باور را دارد که مردها قابل اعتماد نیستند، نه تنها رفتارش باعث خواهد شد که هر مردی که با او است، کم کم بسمت بیوفایی برود، بلکه ذهن آن دختر، حتی معمولی ترین کارهای آن مرد را دلیلی بر بیوفایی دانسته و خواهد گفت : ” دیدی اون بنده خدا حرفش راست بود ؟! مردها همینن ! “.
پس چیزی که باید به آن توجه کنید این است که هرچه که باور داشته باشید، واقعا تجربه خواهید کرد و آنرا خواهید دید. نه بخاطر اینکه آن باور صحیح است. بلکه چون خود شما، با باور به آن حرف، ذهنتان را مجبور میکنید که آن باور را در زندگیتان عملی کند.
یک جمع بندی مختصر از همه این مقاله این است که شما را از اینهمه یقین درمورد قضاوتها و باورهایتان، به کمی تردید و انعطاف پذیری دعوت کنیم ! هیچ چیز در این دنیا، آنقدرها که فکر میکنید حقیقت ندارد. واقعیت کاملا انعطاف پذیر است و درست و غلط بصورت مطلق وجود ندارند. مثلا وقتی کسی به شما میگوید برای کنکور دیر شروع کردی، نمیرسی رتبه خوب بیاری، تنها اگر به این حرف باور داشته باشید، برای شما رخ میدهد. چه بسا افراد بسیاری در جهان، در شرایطی سخت تر و زمانی دیرتر از شما تلاش خود را آغاز کرده و به موفقیت رسیده اند.