چطور عشقی مانند قصهها را تجربه کنید؟
آیا میتوان عشقی مانند قصه ها را تجربه کرد ؟
آیا عشق واقعی وجود دارد ؟
چطور میتوان عشق واقعی را تجربه کرد ؟
احتمالاً سؤالاتی مانند سؤال بالا ذهن شما را نیز درگیر کرده است. بسیاری از انسانها در طول زندگی خود مدام دنبال پاسخ این سوال هستند و معمولا پاسخی بدون تعصب و مطابق حقیقت، دریافت نمیکنند. عده ای که شکست عشقی داشته اند متعصبانه (و نه بر اساس منطق) میگویند عشق وجود ندارد حال آنکه گروهی دیگر که فعلا تجربه بدی نداشته اند، وجود عشق را تایید کرده و آنرا میستایند. اما حقیقت چیست ؟
یک رابطه عشقی خوب زحمت دارد
برخلاف تصور عموم، ساختن یک رابطه عشقی عمیق و فوقالعاده به صورت عادی اتفاق نمیافتد. در حقیقت برای اینکه رابطه عشقی شما تا ابد فوق العاده بماند، هر دوی افراد باید کاملاً روی رشد و ارتقای خود کارکرده و تلاش کنند.
امروزه وقتی دو نفر تصمیم میگیرند در کنار هم بوده و تا ابد زندگی کنند، عوامل بسیار زیاد و متنوعی گرمی رابطه آنها را تهدید میکند. به همین علت بدون داشتن دانش کافی در مورد روانشناسی رابطه، قطعا هر رابطه ای هرچقدر هم که در ابتدا گرم باشد، کم کم به سوی سردی یا پاشیدن خواهد رفت. آمار طلاق و جدایی ها در سطح جهان این مساله را تایید مینماید. در واقع عشق مانند یک رقص است که بدون اینکه هردوی شریک ها به اصول رقصیدن مسلط باشند، خلق یک رقص زیباتر غیر ممکن است.
چطور عشقی مانند قصهها را تجربه کنید ؟
در مقاله ” عشق وجود ندارد، عشق فقط یک سیگنال از جهان هستی است که خبرهایی از درون شما میدهد ” گفتیم که علت عاشق شدن انسانها، ناتوانی آنها در تامین یک یا چند مورد از نیازهای اساسی آنهاست. این بدین معناست که در بسیاری از اوقات انسانها فقط به خاطر تامین یکی از نیازهای بسیار سطحی اما اساسی خویش عاشق میشوند(نیازهای ناخودآگاهی که خود نیز به آن آگاهی ندارند.)
حال اگر واقعا میخواهید عشقی مانند قصهها را تجربه کنید، باید اول از همه تمام مسیر زندگی خود را صرف تامین نیازهای عمیق خود کرده باشید. وقتی که شما به تنهایی حس کامل بودن و ارزشمند بودن را داشته باشید، دلایل عاشق شدن شما عمیق تر خواهد بود.
مثلا شخصی که در خانواده خود وضع مالی خوبی را تجربه نکرده است، در بسیاری از اوقات ممکن است به سادگی عاشق فردی شود که وضع مالی خوبی دارد. یا کسی که در تمام عمر خود توجهی را از اطرافیان دریافت نکرده است، به سادگی ممکن است عاشق فردی شود که به او توجه دارد. بنابر این اگر واقعا میخواهید عشق عمیقی را تجربه کنید، باید مدام روی خود و نیازهای خود کار کنید و خود را رشد دهید.
جمع بندی
در زندگی واقعی، برخلاف قصه ها و فیلم ها، عوامل بسیار زیادی رابطه عشقی شما را تهدید کرده و آنرا به چالش خواهد کشید.
بعضا ممکن است خیانت فقط به این دلیل پیش بیاید که شما علم لازم را برای ایجاد تنوع در رابطه خود نداشته اید(نیاز دوم از شش نیاز اساسی انسانها) و در نتیجه با اینکه همه چیز عالی است، اما چون تنوع کافی را در رابطه خود ایجاد نکرده اید، رابطه تخریب میشود. یا حتی بعضا فقط به این علت که مثلا از تاثیر عوامل خارجی بسیار ساده مثلا اثر چت کردن بر رابطه عشقی خود آگاه نیستید، رابطه شما آسیب میبیند.
برخی اوقات همه چیز عالی است اما شما چیزی از نیازهای جنس مخالف را از یاد برده اید و با طرز کار ذهن او آشنا نیستید به همین علت گرمی رابطه شما تهدید میشود.
بعضا چون از درون حس ضعف و نبود اعتماد به نفس را تجربه میکنید، این مساله روی رابطه عشقی خود شما تاثیر میگذارد و ضعف درونیتان، به درون رابطه نیز سرایت میکند. یا اینکه لحظه ای هوشیاری خود را از دست میدهید و حرفی میزنید که نباید بزنید.
برخی اوقات شجاعت کافی را ندارید به همین علت رابطه تان آسیب میبیند. برخی اوقات باورهای محدود کننده درونی شما (مثلا اینکه همه مردان/زنان یک جورند و خیانتکارند یا اینکه عشق وجود ندارد و فقط باید به پول اهمیت داد یا هر باور دیگر)، تمام رابطه را تخریب میکنند. بعضا شما در رابطه خود، تکنیکهای هیپنوتیزمی جذابیت را نمیدانید و به همین علت در گذر زمان، فرد مقابل کمی از شما خسته میشود(بدون اینکه فرد تنوع طلب یا بدی باشد).
بنابر این بصورت خلاصه، باید گفت ساختن یک عشق مانند قصه ها، به علم و تلاش دوطرفه و هوشیاری مداوم نیاز دارد وگرنه بصورت عادی هر رابطه ای بسمت پاشیدن خواهد رفت.