زندگی ذاتا هیچ معنایی ندارد، ذهن شما به آن معنا میدهد
تقریبا همه عادت دارند بصورت اعتیادگونه ای، به چیزهای مختلف معنا دهند.
اما آیا میدانید حقیقت این جهان، ذاتا هیچ معنایی ندارد !؟
حقیقتی عجیب
شاید برای شما عجیب یا حتی تلخ به نظر برسد، اما باید به شما بگویم زندگی ذاتا هیچ معنایی ندارد. منظور من این نیست که به سمت نگرشهای پوچ گرایانه حرکت کنید یا افسرده شوید ! بلکه فقط کافیست بدانید معناهایی که به رویدادهای زندگی خود میدهید و سپس احساسات خود را با آنها رقم میزنید، فقط توسط ذهن شما ساخته میشوند و هرگز حقیقت ندارند.
در این جهان هیچ چیز ذاتا معنای مشخص و واحدی ندارد، اما شما میتوانید به هر رویدادی معنای مشخصی دهید و سپس احساسات و زندگی خود را بر اساس معنایی که به آن دادید، رقم بزنید.
به مثالهای زیر توجه کنید :
- من در این شهر کسی را ندارم >(فرآیند معنا دادن ذهن)> پس من غریب هستم ! > پس احساس بدی باید تولید شود !
حقیقت : این معنایی که ذهن شما به جمله اول داده است، مانند سایر معنادهی ها(حتی معناهای مثبت) حقیقت ندارد ! کافیست چند دوست یا همراه صمیمی پیدا کنید و متوجه شوید اتفاقا چقدر تنهایی شما خوب است ! کافیست افرادی را ببینید که به علت شلوغی بیش از حد، از زندگی خود متنفرند ! هیچ چیز معنایی ندارد. شما به همه چیز معنا میدهید. - گوشیم رو جواب نداد >(فرآیند معنا دادن ذهن)> پس من رو دوست نداره ! > چون دوست نداره بدبخت شدم > دیگه هیچوقت خوشبختی رو تجربه نمیکنم > احتمالا داره خیانت میکنه !!! > و…> تولید احساس اضطراب و نگرانی !
حقیقت : معنایی که ذهن شما به این جمله داده است، مانند سایر معناها(حتی معناهای مثبت) حقیقت ندارد ! ممکن است او فقط به خاطر اینکه درحال رانندگی است جواب شما را نداده باشد. حقیقت بسیار پیچیده است و واقعا احمقانه است که سعی کنید معنای عمیق هرچیزی را متوجه شوید زیرا نشان میدهد از میزان پیچیدگی این جهان هنوز آگاه نیستید. - از شغلم اخراج شدم >(فرآیند معنا دادن ذهن)> پس من بدبخت و بیپول خواهم شد ! > زندان خواهم رفت > زندان تنگ و تاریک است!!! > زندان موش دارد!!! > کسی مرا بیرون نمی آورد > من خواهم مرد !> استرس و نگرانی !
حقیقت : این معنایی که ذهن شما به این رویداد داده است، مانند سایر معناها(حتی معناهای مثبت) حقیقت ندارد ! خروج شما از شغل اول میتواند آغاز بزرگترین تحولات و یافتن شغلی جدید باشد(مانند بسیاری از انسانها در سرتاسر جهان). با این وجود فراموش نکنید هر معنایی را که باور کنید، واقعا برای شما رخ خواهد داد. - بالاخره به عشقم رسیدم >(فرآیند معنا دادن ذهن)> پس خوشبخت شدم ! > باید احساسات مثبت را در وجود خود آغاز کنم !> تولید حس فوق العاده !
حقیقت : حتی این معنایی که ذهن شما به این رویداد مثبت(ازدواج) داده است نیز، مانند سایر معنادادن ها اصلا حقیقت ندارد ! به عنوان مثال رابطه شما میتواند به زودی به یکی از میلیونها رابطه پایان یافته در این جهان تبدیل شود و آغاز یک فاجعه عظیم باشد ! یا به زودی چیزهایی را در مورد فرد مقابل متوجه شوید که قبلا نمیدانستید. همانطور که میبینید، حتی معناهای مثبت نیز حقیقت ندارند. - رابطه عشقی من تمام شد >(فرآیند معنا دادن ذهن)> من تا ابد تنها خواهم ماند > کسی مثل او را پیدا نخواهم کرد > تا ابد بدبخت میشوم> افسردگی و تولید احساسات بسیار منفی
حقیقت : این معنایی که ذهن شما به این شکست عشقی داده است، مانند سایر معنادادن ها حقیقت ندارد ! کافیست فردی را در زندگی خود داشته باشید که تمام ویژگیهای ایده آلی که مد نظر شماست داشته باشد. در اینصورت متوجه خواهید شد پایان رابطه شما، بزرگترین تحول مثبت زندگیتان بوده است.
با توجه به مثالهایی که مطرح شد، باید بدانید حقیقت این جهان ذاتا خنثی است. این تنها شمایید که به چیزهای مختلف معنا میدهید. و پس از معنا دادن و تکرار چندباره آن، واقعیت زندگی شما دقیقا همانطور تغییر میابد که معنای داده شده را تایید کند و آنرا واقعا احساس خواهید کرد.
حال خود تصمیم بگیرید، چه معنایی به زندگی خود و رویدادهای آن خواهید داد ؟
وقتی همه چیز ذاتا خنثی است، معنایی به زندگی خود دهید، که حس خوبی درون شما تولید میکند و باعث رشد و قدرت شما در هر وضعیتی میشود. بسیاری از روندهای معنا دهی، در مسیر رشد شما و توسط جامعه تزریق میشوند و برای تجربه شادی حقیقی، باید این روندها را اصلا کنید.