آیا کارما (KARMA) حقیقت دارد ؟ آیا کارهای من، به خودم باز میگردد ؟
” شما همانطور نتیجه کارهای خود را میبینید که وقتی یک مشت سنگریزه را در خلاف جهت باد پرتاب میکنید، به صورت شما باز میگردد… “
اصل کارما بیان میدارد که هرکاری کنید، به سوی خود شما باز میگردد. تصور بسیاری از افراد از قانون کارما، یک قانون و عامل جهانی هوشمند برای برقراری عدالت است. اما کارما حقیقتا چیست ؟
کارما، کار خوب، کار بد
بسیاریها به کارما یا قوانین مشابه باور دارند، زیرا به آنها بدی شده است و دوست دارند قانونی وجود داشته باشد که انتقامشان را بگیرد ! به همین علت آنرا باور میکنند. اما حقیقت چیست ؟
هر عملی، نتیجه متناظر با خود را خلق خواهد کرد و نتایج متناظر با خود را دارد. کارما به معنای عمل است. اول از همه باید تعریفی از کار خوب یا کار بد ارائه کنیم تا بدانید وقتی از کارمای خوب یا کارمای بد حرف میزنیم به چه معناست.
کار بد، همان کار خودخواهانه است که برای ساخت و قوی کردن “من” و مجزا دانستن خود از باقی جهان انجام میشود. و کار خوب، کاری است که در انجام آن، دفاع از خود و منافع خود را از یاد میبرید و این “من” مصنوعی که سالهاست آنرا ساخته اید و باعث تمام رنجهای شماست، توسط انجام آن تضعیف میشود زیرا با تمام جهان یکی میشوید.
کارما چگونه عمل میکند ؟
بسیاریها فکر میکنند کارما به شکل عجیب و غریب و ماورایی عمل میکند. که صد البته تجربه ای که در ادامه زندگی خود از این قانون خواهید داشت، دقیقا همینطور خواهد بود. با این وجود، کارما و نحوه عملکرد آن اصول روانشناسی بسیار مشخصی دارد اما از آنجا که در سطح ناخودآگاه رخ میدهد، شما فکر میکنید از آسمان و به یکباره نازل شده است ! در حقیقت کارمای عمل بد، از درون خود شما ایجاد میشود و این، اصل مجازات است !
کارما درمورد بدبخت شدن شما، نازل شدن بلا، مجازات شدن یا هرچیز دیگری نیست. بلکه معنای اصلی کارما، یک مجازات درونی است که در فرای آگاهی شما رخ میدهد. ممکن است بگویید اینکه مجازات بدی نیست ! اما اگر کمی آگاه باشید متوجه خواهید شد بدترین نوع از مجازات دقیقا همین مجازات درونی است.
با این وجود، وقتی وارد کارمای منفی میشوید، سطح ارتعاشات درونی و فکری شما تغییر میابد به همین علت رویدادهای منفی عجیب نیز به زندگی شما نازل میشوند. هر سطح فکری و ارتعاشی، رویدادهای مشابه خود را جذب میکند.(چطور ارتعاشات فکری قدرتمند ارسال کنید ؟)
کارمای منفی چطور شما را میگیرد ؟
وقتی تمام کارهای شما بر اساس دفاع از “من”، مراقبت از منافع شخصی، و دور نگهداشتن خود و شرایط زندگی خود از خطر است، شما درحال قوی کردن “من” خود، و مجزا کردن خودتان از جهان هستید و این مساله عامل بزرگترین رنجهای شماست و به شدت احساسات و رویدادهای منفی در زندگی شما را افزایش میدهد. جهان بیرونی همواره قویتر از شماست، و وقتی مدام و بصورت بیمارگونه، از خود مراقبت میکنید و به فکر منافع خود هستید، هرگز آرامش نخواهید داشت و با مشکلات زیادی مواجه خواهید شد. زیرا چیزهایی را جز خود میدانید که همیشگی نیستند و ذاتا هیچ ربطی به “من حقیقی” شما ندارند و دیر یا زود از بین خواهند رفت.
وقتی یک دزد از جایی دزدی میکند، آغاز کارمای منفی او، زندان رفتنش نیست ! بلکه روند آغاز کارمای منفی او، از لحظه آغاز افکار منفی و خودخواه شدن او برای دزدی است. او به این علت پول را میدزدد که میخواهد خود را ارتقا دهد و برای “من” خود کار کند. او در چرخه عادتی خودخواهی می افتد و با دوستش، با همسرش، و با همه افراد دیگر نیز اینگونه رفتار میکند. او مدام نگران امنیت خود میشود، او مدام نگران داشته ها یا نداشته های خودش میشود، حسادت دیگران را میکند و مدام از درون زجر میکشد.
وقتی حسودی میکنید طرف مقابل حتی اطلاعی از این مساله ندارد، اما شما از درون زجر میکشید ! وقتی فکر بد دارید یا دیگران را قضاوت میکنید، وقتی ذهن دیگران را برای رسیدن به هدف خود دستکاری میکنید، وقتی مدام نگران ظاهر خود هستید، در همه این موارد، شما منی برای خود ساخته اید که نگران آسیب دیدن آن هستید. و این من هرچقدر بزرگتر میشود، نه تنها مشکلات بیشتری پیدا میکنید، بلکه زندگی نیز برای شما تلخ تر میشود زیرا جهان بیرون همواره قویتر از شماست و این “منی” که سعی دارید آنرا قوی کنید، دیر یا زود با بیماریها یا سختی ها یا… از پای در خواهد آمد. به همین علت مدام زجر میکشید.
وقتی “من” شما قویتر میشود، مصرف گراتر میشوید، خشن تر میشوید، با همه جنگ میکنید، رفتارهای شما به جای اینکه از سر عشق عمیق باشد، از انتقام و بسیار سطحی میشود و در همه ابعاد بزرگترین مشکلات را ایجاد میکنید.
مشکل خودخواهی و تمرکز روی منافع خود چیست ؟
بقا و زنده ماندن، یکی از پایین ترین سطوح هوشیاری در وجود انسان است که از ذات حیوانی او نشات میگیرد. وقتی هدف از کارهای شما، حفظ “من” است، هوشیاری شما به شدت پایین می آید و شما از بخشهای عمیق تر و سطح بالاتر وجود خود، مثل عشق یا تمایل به رشد، استفاده نمیکنید.
با تمرکز روی “من”، هوشیاری شما کاهش میابد و یک من بزرگ دروغین بزرگ میسازید که همواره به شما حس بدی میدهد. زیرا مدام حس میکنید چیزی در درون شما بخاطر شرایط بیرونی، در خطر است.
بعضا ممکن است به یک فقیر در خیابان کمک کنید ولی هدف اصلی شما، دریافت حس خوب درونی برای “من” خودتان یا مشهور شدن “من” تان باشد. این هم مشمول کارمای منفی میشود زیرا شما در حال قوی کردن “من” تان هستید. جهنم حقیقی، درون شما و در همین مسیر زندگی ایجاد میشود.
چطور کارمای منفی را پایان دهید ؟
این “من” توخالی و دروغین را فراموش کنید. خوب دقت کنید که چه نیت هایی در انجام کارها دارید. آیا نیت شما از انجام کارهای مختلف، عمیق و سطح بالاست یا فقط برای حفاظت از “من” در حال انجام کارها هستید ؟ افکار خود را نظارت کنید تا دچار کارمای منفی نشوید.
درباره همین امروز فکر کنید، چند بار فکاری داشته اید که هدف از آنها، ساخت یک “من” قویتر و بهتر بوده است !؟ چند بار سعی کرده اید از این “من” محافظت کنید ؟
در حقیقت “عمل بدون فکر” است که، کارمای مثبت دارد. همین “فکر” است که به شما توهم وجود “من” مجزا را داده است، همین فکر است که مدام در آن، “من و تو” تکرار میشود تا اینکه عمیقا آنرا باور میکنید. اگر بتوانید عمل را بدون “فکر” انجام دهید، و بدون اینکه مدام بخواهید این “من” را بسازید و از آن محافظت کنید، کارها را انجام دهید، مشمول کارمای منفی نخواهید شد.
پس جهنم و بهشت کجاست ؟
قبل از اینکه بخواهید در جایی دیگر به دنبال بهشت و جهنم باشید و به آن فکر کنید، فراموش نکنید شما با قویتر کردن “من” و خودخواه تر شدن، در همین لحظه جهنم و بهشت را برای خود ساخته اید و نمیتوانید آرامش و بهشت را تجربه کنید زیرا مدام نگران “من” هستید ! و این دقیقا همان جهنم شماست ! وقتی این را فهمیدید، حالا میتوانید به دنبال جهنم و بهشت دیگری که در ذهن خود دارید نیز باشید.(فایل صوتی از جهنم تا بهشت)