هروقت توانستید همه چیز را حقیقتا رها کنید، همانموقع میتوانید همه چیز را داشته باشید
تضاد جالبی است، نه ؟! هر لحظه که بتوانید هر آنچه دارید و ندارید و هر آنچه هست و نیست را رها کنید، میتوانید هر آنچه اراده میکنید را داشته باشید.
همه چیز را میخواهید ؟
زمانیکه به سطح هوشیاری مالک هیچ نبودن برسید، شما همه چیز میشوید. زمانیکه بتوانید همه چیز را رها کنید، همانموقع است که میتوانید هر چیزی که اراده میکنید را به سرعت داشته باشید. تا زمانیکه شما به کسب نتیجه وابسته اید، و از نرسیدن به نتیجه ناراحت میشوید، شما در حال گره زدن خود به ارتعاشی هستید که مجزا از ارتعاش داشتن خودِ خواسته و آرزوی شماست. این درحالیست که زمانیکه کاملا مجزا و مستقل از رسیدن به نتیجه هستید و تعلقی به هیچ چیز ندارید، غیر ممکن است به چیزی که میخواهید نرسید(هر چه که باشد). زیرا شما با ارتعاش منبع آفرینش و فراوانی و قدرت ذاتی آن هم فرکانس هستید و به همین علت هر آنچه که اراده کنید، در مقابل شما ظاهر میشود. منبع آفرینش، فقط اراده میکند و میشود و حتی یک لحظه هم ترس این را ندارد که اگر نشد چه !؟ هروقت شما هم به این وضعیت رسیدید و در همین لحظه، در وضعیت صفر مطلق قرار گرفتید، آنجاست که خداگونه میشوید.
شما میتوانید حتی بدون قصد کردن و خواستن و بدون تلاش کردن، هر آنچه میخواهید را در مقابل خود ظاهر کنید. این، قدرتیست که در ذات شما وجود دارد و خنده دار است که بسیاری از انسانها، در تمام طول عمر خود، این بخش از درونشان را کشف نمیکنند و فقط تلاش بسیار و جان کندن و سپس بدست آوردن را تمرین میکنند ! این، خنده دار ترین چیزی است که میتوان در انسانها دید.
اگر همه چیز را میخواهید و میخواهید هر خواسته ای که دارید را در مقابل خود ظاهر کنید، باید هنر هیچکار نکردن و هیچ قصدی نکردن و فقط حضور در همین لحظه را یاد بگیرید. قصد کردن به شیوه قصد نکردن قویترین نوع قصد کردن است ! به این معنا که شما فقط در همین لحظه و بدون فکر حاضر میشوید و هیچ خواسته یا قصدی را بصورت عمدی وارد پهنای هوشیاری خود نمیکنید(در وضعیت صفر، و خلاء ذهنی و بدون فکر میمانید)، حتی هیچ برنامه ریزی یا قصد قبلی نیز برای زندگی خود نمیکنید. سپس وقتی خواسته یا آرزویی از درون شما به سطح هوشیاریتان می آید، شما در همین لحظه بدون تعلق به رسیدن حتمی به آن، فقط متمرکز روی حس آرزو و لذت و قصدِ خواسته ای میشوید که آنرا میخواهید و روی حس داشتن آن چیز در همین لحظه متمرکز میشوید. و سپس آنرا در همین لحظه، بدون هیچ تعلقی و به آرامی حس میکنید و بعد اجازه میدهید که حتی رها کردنش هم بصورت طبیعی و بدون دخالت شما صورت پذیرد ! دقت کنید که شما هیچ کاری را بصورت “خودآگاه” نمیکنید، حتی اگر کاری قرار است انجام شود، شما اجازه میدهید کار از طریق وجود شما و بدون دخالتتان و به شکل طبیعی جریان یابد. در این حالت است که هیچ محدودیتی برای آنچه میخواهید وجود ندارد و هر آنچه بخواهید را خلق خواهید کرد. این، قصد کردن و عمل کردن خداگونه و قدرتمند است و همان قصد کردنی است که خداگونه رخ میدهد و در مقابل شما ظاهر میشود.
در وضعیت خداگونه، شما هیچ چیز را قصد نمیکنید، هرچیزی را رها کرده و فقط در لحظه حاضرید. سپس هرچیزی که به سطح هوشیاری شما می آید(مثلا حس داشتن یک خانه جدید) را حس اش میکنید و کاملا روی آن متمرکز میشوید و حتی اجازه میدهید که رها کردن آن نیز بصورت طبیعی و عادی و بدون دخالت شما انجام شود، گویی هرگز کاری انجام نداده اید و خواسته ای نداشته اید(و به صفر مطلق و خلاء ذهنی باز میگردید و دوباره فقط در همین لحظه حاضر میشوید). اگر توانستید آنچه گفته شد را انجام دهید، شما میتوانید هر آنچه که میخواهید را در مسیر زندگی خود خلق کنید. تکرار میکنم، هر آنچه که میخواهید !(فایل سابلیمینال وارد کردن فراوانی مطلق کائنات به زندگی)