انتهای مسیر تمام تئوری پردازان و ایدئولوژیست ها و انتهای مسیر تمام نگرشها و باورهایتان نسبت به حقیقت این جهان را ببینید
چه نگرشهایی به زندگی دارید ؟ چه باورهایی نسبت به زندگی و حقیقت این جهان دارید ؟ روزی تمام آنها نقض خواهند شد.
تمام ایدئولوژیها و باورها و نگرشهایتان، روزی نقض خواهند شد…
سر کدام باورها و نگرشهایتان حاضرید قسم بخورید !؟ مثلا شاید بگویید من یقین دارم که فقط همین بدن و جسم هستم(روزی مثال نقضش را تجربه خواهید کرد). ممکن است بگویید من یقین دارم که پس از مرگ همه چیز تمام است(روزی نقض اش را تجربه خواهید کرد). ممکن است بگویید غیر ممکن است کسی از یک خانواده فقیر و بدون پول و پارتی، به ثروت برسد(روزی مثال نقض اش جلوی چشمانتان راه خواهد رفت !). ممکن است بگویید کسی که سیگار میکشد، قطعا طول عمر و سلامتش بد تر از دیگران است(روزی یک فرد سیگاری را خواهید دید که از شما سالم تر است و حتی علم پزشکی نیز از توصیف آن عاجز است) !! ممکن است بگویید کسی که خاک بخورد خواهد مرد زیرا بدن انسان برای آن ساخته نشده است(روزی مثال نقض اش را مثلا در رسانه خواهید دید) ! ممکن است بگویید همه مردم خائن و فریبکارند یا بگویید مردم همه عالی هستند(هردو روزی برایتان نقض خواهند شد) . و بصورت خلاصه، هر باور دیگری که ندانسته و چشم بسته آنرا به ذهن خود داده اید، روزی نقض خواهد شد. جالب است که حتی جمله بسیار بدیهی مانند : “من روی این صندلی نشسته ام.” نیز درسطوح بالاتر علم و هوشیاری کاملا نقض میشود. زیرا مثلا در حال حاضر دانشمندان یافته اند که فضای خالی بین اتمها نسبت به اندازه شان آنقدر زیاد است که در حقیقت انگار شما روی “تهی” و “فضای خالی” نشسته اید. در حقیقت هرچه بگویید، قابل بحث است و جبهه موافق و مخالف خود را خواهد داشت. هرچه بگویید روزی برایتان نقض میشود. هر چه بر زبان بیاورید، قابل بحث است. و علت این است که حقیقت به شکل دیوانه کننده ای پیچیده تر از آن است که حتی تصورش را کنید ! با این وجود انسانها معمولا تصور میکنند که کاملا میدانند در این جهان چه خبر است !!!
خیلیها برای سالها تک تک از یک ایدئولوژی و طرز نگرش، به دیگری جهش میکنند. و در گذر عمر، تک تکِ همه آنها برایشان نقض میشود و در مقابل چشمشان، تمام این تئوری پردازیها و نگرشها تبدیل به خاکستر میشود ! آنهایی که باهوش و هوشیار تر هستند، شاید یک روز متوجه شوند که حتی این جمله بدیهی، که “جهان بیرون وجود دارد و من در آن هستم” هم کاملا قابل بحث است ! زیرا در خواب دیشبشان هم حاضر بودند قسم بخورند که واقعا در حال پرواز بر روی فلان جزیره هستند و حاضر بودند قسم بخورند که در رویا، واقعا در یک جزیره هستند و مثلا فلان موجود وحشتناک به دنبالشان است ! اما پس از بیدار شدن، دیدند که این هم نقض شد !
افراد هوشیار این مسیرها را طی میکنند تا اینکه نهایتا متوجه میشوند شاید فقط یک جمله غیر قابل نقض شدن وجود داشته باشد، و آن این است که بگویند “من هستم”. و شاید شوکه کننده باشد که روزی میفهمند که حتی کلمه “من” نیز در این جمله اضافی بوده است ! زیرا “من”، به شکلی که مردم درباره خود متصورند، اصلا وجود ندارد(روزی خواهید فهمید) ! اما نهایت داستان به چه میرسد !؟ “بودن” و “هستی” در همین لحظه تنها واقعیت غیر قابل بحثی است که عده انگشت شماری آنرا پیدا میبینند ! زیرا به دنبال چیز پیچیده تر و اسیر در افکار خود بودند !