داشتن لیست زمانبندی برای انجام کارها و برنامه ریزی برای رسیدن به هدف
در کتابخانه ای بودم و کتابی را دیدم درباره این موضوع که چطور در زمانی کم، کارهای زیادی انجام دهید. این کتاب توسط نویسنده ای بسیار معتبر و شناخته شده نگاشته شده و نکات متعددی را بیان میداشت که “ظاهرا” به شما کمک میکند بتوانید کارهای بیشتری را انجام دهید. اما زمان آن است که پرده از حقیقت برداشته شود.
کتاب عملی و مفید یا کتابی که فقط خوب فروش میرود !؟
خیلی از نویسنده های بسیار معروف هستند که کتابهای پر فروشی نوشته اند. کتابهایی که به خواننده، توهم قدرت و کنترل داشتن و همچنین توهم یادگرفتن چیزی را میدهند، اما اگر پس از مطالعه آنها، به تغییرات عملی در زندگی خود دقت کنید، خواهید دید که در حقیقت هیچ اثری در زندگی شما نذاشته اند. و برای من بسیار جالب است که کار خواننده ای که واقعا به دنبال حقیقت و به دنبال روش هایی است که واقعا جواب میدهند، سخت شده است ! زیرا حتی معروف ترینها، به هیچ عنوان راه حل کارآمدی را به شما ارائه نمیکنند.
منِ دروغین انسانها یا همان Ego، عاشق این است که حس کند ابزارهایی را بدست آورده که میتواند زندگی اش را عوض کند. و عاشق این است که زندگی را مانند یک بازی استراتژیک پیش برده و آنرا با برنامه ریزی و نقشه ریزی، تغییر دهد ! جالب تر این است که Ego اگر از آن مطلب، نتیجه هم نگیرد، به روی خود نمی آورد و کماکان بازی را از مسیری دیگر پیش میبرد ! و کتابها و نویسندگان پرفروشی که در بازار میبینید، اکثرا از سطح هوشیاری بالاتری، شما را راهنمایی نمیکنند، بلکه فقط محتوایی تولید میکنند که Ego پسند است ! یعنی توهم قدرت و توهم یادگیری یک تکنیک را به شما میدهد. چیزهایی که در عمل هیچ سودی برای شما ندارند. و بیچاره فرد خواننده ای که به اسم اینکه یک کتاب شناخته شده و پرفروش خریده، آنرا مطالعه میکند !
برای چند لحظه، صادقانه به خود بگویید که چند درصد برنامه ریزیها، تصمیم گیریها، استراتژی ریزی ها و لیست های زمانبندی شما به انجام رسیده است. چند بار گفته اید که فردا فلان کار را میکنم و نشده است ؟ البته این کتابها کماکان دلیل دیگری را برای این موضوع میاورند تا شما حس کنید مشکل در خودتان بوده است. اما جالب است که این دلیل، هرگز این نیست که خودِ محتوای نوشته شده توسط نویسنده، از سطوح هوشیاری پایین تری نوشته شده است و کارآمد نیست ! بله میتوان هزاران روش برای زمانبندی معرفی کرد که به شما توهم قدرت میدهند. اما آیا شما را حقیقتا هم رشد میدهند ؟ آیا حقیقتا بازده شما را افزایش میدهند ؟ البته شما معمولا حتی به خود اجازه هم نمیدهید که به آن شک کنید، زیرا فرآیندهای تبلیغاتی پشت آن آنقدر قوی و تعداد فروش و معروفیت آنقدر بالا بوده که شما عیب را فقط از کار خود میدانید!
این مقاله نوشته میشود زیرا شما گناه دارید و اینکه این کتابها را وارد زندگی خود کنید، واقعا بیشترین ضربه را به شما خواهد زد. شما باید بدانید به محض اینکه برای آینده برنامه ریزی کنید یا هدف بگذارید که در آینده به فلان چیز میرسم، در همان لحظه شما بزرگترین ضربه را به خود زده اید زیرا این کتابها اول از همه شما را مشغول یک بازی میکنند و قدرت حضور در لحظه را از شما میگیرند. لحظه تنها دارایی شما برای رسیدن به هر آنچه میخواهید است و در حقیقت همه چیز در همین لحظه است و هر کتابی که به بهانه برنامه ریزی برای آینده یا هرچیز دیگر، شما را معتاد به یک چرخه فکری جدید میکند، به شما ضربه بزرگی میزند. برنامه ریزی صحیح، حضور در همین لحظه است. به جای اینکه برای آینده لیست تنظیم کنید و روی کاغذ استراتژیهایی را بریزید که در عمل اثر چندانی هم ندارند، کافیست کاملا در این لحظه حاضر باشید و برای کار های خود، در همین لحظه گامهایی بردارید. زمان حاکم بر آفرینش، فقط زمان “حال” است و حتی اگر قصد دارید برجی بلند بسازید، آجری که در همین لحظه و با دقت و حضور کامل در همین لحظه روی زمین میگذارید، تنها مسیر حقیقی و سریع ساخت آن برج است. بله، آینده و گذشته میتوانند به شکل یک فکر در ذهن شما وجود داشته باشند و ساعتها هم شما را مشغول کنند، اما در حقیقت، شما همواره در زمان حال بوده اید، در زمان حال هستید، و در زمان حال نیز خواهید بود. زمان آفرینش، حال است. پس برنامه ریزی کردن و راه حلهایی که به شما فقط توهم قدرت میدهند را رها کنید.(مقاله اختصاصی آموزش خودهیپنوتیزم برای تغییر باورها، کنترل فرآیند های ناخودآگاه و…)