روند رشد اعتماد به نفس در مسیر رشد، از مبدا تا مقصد !
شاید برایتان جالب باشد که بدانید اعتماد به نفس یک فرد در مسیر رشد، رفته رفته، چگونه تغییر میکند ؟
روند رشد اعتماد به نفس
در گامهای اولیه رشد، انسانها هیچ اعتماد به نفسی ندارند یا در بهترین حالت، اعتماد به نفس اندکی به خودشان دارند. آنها سعی میکنند از دیگران تایید بگیرند و دلایلی داشته باشند برای اینکه خود را دوست داشته باشند.
اما جالب است بدانید که پس از مدتی طی کردن مسیر رشد، همین اعتماد به نفسِ کم، رفته رفته زیاد و زیادتر میشود تا اینکه فرد به اعتماد به نفس کامل و حتی کمی غرور نسبت به خودش میرسد. در اوج این سطح از رشد، فرد به خود مینازد، از اراده خوبی که دارد لذت میبرد و حس کنترل داشتن و قدرت داشتن در زندگی را حس میکند. در حقیقت سخنرانان انگیزشی و مربیان زیادی هنوز هم که هنوز است قصد دارند افراد را از وضعیت بدون اعتماد به نفس اولیه، به این سطح از اعتماد به نفس برسانند(که بد هم نیست و مفید است). باید بدانید این مرحله، مرحله خوبی از رشد است، اما جالب است که خیلیها در همین سطح باقی میمانند زیرا تصور دارند بالاترین سطح اعتماد به نفس همین است. به همین علت در همینجا متوقف میشوند و بسیار مغرور و دارای اعتماد به نفس میشوند(جوری که حتی دیگران را نیز با این غرور خود، میرنجانند). اما ادامه مسیر برای اعتماد به نفس چیست ؟
پس از اینکه نسبت به خودتان اعتماد به نفس کامل پیدا کردید و به رشد خوبی رسیدید، مرحله جدید رشد و ادامه مسیرتان برای اعتماد به نفس، بسیار جالب و البته متناقض است ! تا اینجای کار شما اراده و اعتماد به نفس خود را پرورش دادید و جالب است که بدانید از اینجا به بعد، کسانیکه وارد سطوح عمیق تر رشد اعتماد به نفس خود میشوند، دقیقا همین اراده و منیت و غرور را که با هزار بدبختی از وضعیت بسیار ضعیف به سطح عالی فعلی رشد داده بودند، کم کم کنار گذاشته و با این کار و با تبدیل شدن به صفر، به اعتماد به نفس عمیق تر و حقیقی تری در عمق وجود خود میرسند. در این سطح بالاتر از اعتماد به نفس، فرد حتی تمام قدرت و اراده و ارزش خود را کم کم از یاد میبرد زیرا قدرت هایش، آنقدر بدیهی و عمیق در عمق وجودش ساکن میگردد که حتی خود فرد نیز آنرا کاملا فراموش میکند. در این سطح از اعتماد به نفس، فرد خودش مثل یک الماس میدرخشد و به همین علت نه غروری باقی میماند و نه مثلا فرد از خود تعریف میکند. او از عمق وجودش یک الماس شده است و این الماس بودن آنقدر در وجود او نهادینه و بدیهی شده است که حتی خودش نیز از یاد میبرد که چه الماسی است ! این بالاترین سطح اعتماد به نفسی است که عده کمی به آن دست پیدا میکنند.