قدرت حقیقت این جهان، سطح هوشیاری پایین را مدام در هم میکوبد تا نهایتا حضور کامل در “همین لحظه” حاصل شود
مسیر زندگی و رویدادهای سخت و یکباره آن، به سادگی و مکررا، سطح هوشیاری پایین تر را در هم میکوبد و با آن میجنگد.
افزایش هوشیاریتان، به زبان خوش یا…!؟
چه آگاه باشید و چه نباشید، افزایش هوشیاری بزرگترین هدف شما در زندگیست که هیچگونه فراری از آن ندارید. در حقیقت تا زمانیکه هوشیاری خود را افزایش نداده اید، واقعیت و حقیقت این جهان مدام به شما میتازد تا اینکه نهایتا حضور کامل در لحظه برای شما حاصل شود.
اگر قبلا مقالاتی از قدرت نامحدود را نخوانده اید و اصلا نمیدانید هوشیاری چیست، باید اول از همه گفت که تعریف هوشیاری با زبان، چیز بسیار سختی است و فقط قابل تجربه است(و با تمارینی مانند مدیتیشن رشد میابد و ملموس میشود). اما به عنوان چند تعریف دم دستی، میتوان گفت هوشیاری میزان حضور کامل و بدون فکر شما در لحظه است. یا به تعریفی دیگر، میزان ادراکات عمیق و دقیق شما از زندگی و “فقط بودن”، در همین لحظه که در آن حضور دارید. مثلا آیا مانند نقشه ای از یک شهر که فقط روی محله و بخش کوچکی از آن زوم و بزرگنمایی شده است، همه چیز را محدود میبینید(سطح هوشیاری پایین)، یا بالاتر رفته اید و بزرگنمایی را کم کرده اید و همه چیز را تمام و کمال، از دور میبینید(هوشیاری بالا) ؟
اهمیت هوشیاری اینجاست که حتی اگر در حال حاضر به این موضوع آگاه نیستید، به هر حال هوشیاری همه چیزتان است و همه چیز هوشیاریتان است ! هوشیاری بزرگترین و تنها داشته شماست و شما به این موضوع آگاه نیستید ! در حقیقت مهم نیست چند ماشین مدل بالا دارید، زیرا دارایی شما در حقیقت “ماشین های مدل بالای شما” نیست ! بلکه “ادراک و هوشیاری” تان به “ماشین های مدل بالایتان” در این لحظه است که داراییتان است. به این معنا که مثلا اگر به کما بروید و یا به هر دلیلی برای لحظاتی به آنچه دارید هوشیار نباشید، دیگر بود یا نبود آن چیز هیچ تفاوتی برای شما نمیکند. مانند خوابهایی که در آن، به چیزها و به جهان دیگری هوشیارید و در آنجا انگار واقعیت شما همان است و هیچ چیز دیگری حتی دارایی هایتان در بیداری، برای شما معنایی ندارد. آیا میتوانید درک کنید که هوشیاری واقعا همه و تنها چیزیست که در حقیقت دارید !؟
خیلی اوقات یک پدیده زمینی مانند زلزله یا بلایای طبیعی، یا سختی های دیگر، ابزارهایی هستند که بالاخره افراد را از درگیر بودن در افکار و “من دروغین” خارج کرده و حداقل برای مدتی، همه را به “لحظه” می آورند. یک ترس شدید، یک زیبایی بسیار زیاد، یک منظره طبیعی عالی و…از جمله چیزهایی هستند که حقیقت آنها را به کار میگیرد که بالاخره از بودن در ذهن خود خارج شوید و برای چند لحظه هم که شده، فقط در لحظه شرکت کنید. چیزی که باید بدانید این است که چه بخواهید چه نخواهید، تا زمانیکه به حضور در لحظه و خروج از چرخه افکار ذهنی درونی خود و کشتن “من دروغینتان” نائل نشوید، رنج خواهید کشید. زیرا حقیقت این جهان، از شما افزایش هوشیاری میخواهد. و سطح هوشیاری پایین را کاملا در خود میکوبد تا نهایتا هوشیاری بالا ایجاد شود. و زمانیکه هوشیاری بالا و حضور در همین لحظه حاصل شود، رنج غیر ممکن است و بهشت حقیقی را تجربه خواهید کرد.